میگفت من زینبم و رسول خدا بر سر من دست کشید و جوان شدم ... فرستادند سراغ امام علی نقی (ع) ... حضرت فرمود : گوشت فرزندان فاطمه (س) بر درندگان حرام است ... اگر راست میگویی وارد قفس شیر شو ... مـتـوکـل گـفت : یا اباالحسن چرا خود به نزد آنها نمى روى ؟ امام هادی (ع) وارد قفس شد ... شیران خدمت آن حضرت آمدند واز روى خضوع سـر خـود را در جـلوآن حـضرت بر زمین مى نهادن آن حضرت دست بر ایشان مى مالید وامر کـرد کـه کـنـار رونـد، تـمـام بـه کـنـارى رفـتـنـد واطـاعـت آن جـنـاب را مـى نمودند. امام وقتی از قفس خارج شد گفت : هرکس گمان مى کند که اولاد فاطمه اسـت وارد قفس شود. در ایـن وقـت آن زن گـفـت کـه مـن ادعـاى بـاطـل کـردم وفـقـیـرى مـرا بـاعـث شـد کـه ایـن ادعا را کـنـم.