هدایت شوندگان امام هادی علیه السلام

نادان ، اسیر زبان خویش است . (مسند الامام الهادى ، ص 304)

هدایت شوندگان امام هادی علیه السلام

نادان ، اسیر زبان خویش است . (مسند الامام الهادى ، ص 304)

شیوه های تربیتی امام هادی(علیه السلام)

شیوه های تربیتی امام هادی(علیه السلام)

1. ایجاد زمینه مساعد تربیتی

تربیت فرایندی است که شامل مراحل قبل و بعد از تولد کودک می شود و از دیدگاه امام هادی(علیه السلام)، چنانچه زمینه تربیتی مناسب فراهم شود، کودک سالمی متولّد می شود که توان و استعداد های فراوان و مطلوبی خواهد داشت و ریشه آن در خانواده و پدر و مادر است. امام دهم(علیه السلام)، در خانه و محیطی چشم به جهان گشود که فضای آن آکنده از عطر دل انگیز دانش، معنویت، تقوا، اخلاص و بندگی خدا بود و هر لحظه و روزی که از زندگی او در دامان مادر پاکدامن و مهربان و مکتب سازنده و تربیتی پدر بزرگوارش ، امام جواد(علیه السلام)، می گذشت، دریچه ای از دانش و معرفت و کمالات نفسانی بر رویش باز می شد و فضای خانه اش همیشه پر از نور و معنویت بود. احمد بن محمد بن عیسی به نقل از پدرش چنین می گوید:

«هنگامی که امام جواد(علیه السلام) قصد داشتند از مدینه به عراق بروند، امام هادی(علیه السلام) را در دامنشان قرار دادند و فرمودند: دوست داری کدام یک از سوغات های عراق را برای تو هدیه آورم؟ امام هادی(علیه السلام) فرمودند: شمشیری که به سان شعله آتش باشد (که کنایه از روحیه دلاوری و شجاعت است. سپس امام جواد(علیه السلام) خطاب به فرزند دیگرش موسِِی فرمود: تو چه سوغاتی دوست داری؟ گفت فرش اتاق. امام جواد فرمودند: ابوالحسن به من شباهت پیدا کرده است و موسی به مادرش شباهت دارد».[6]

این مطلب به خوبی نشانه آن است که خانواده به ویژه پدر و مادر زمینه سازی اولیه را برای تربیت صحیح بر عهده دارند. امام هادی(علیه السلام)، نقش مادر را در تربیت صحیح فرزند ، بسیار مهم می دانند و یکی از زمینه های تربیت صحیح را، خانواده شایسته معرفی کنند؛ چنان که از علی بن مهزیار روایت شده است که آن حضرت در وصف مادر بزرگوارشان، چنین می فرمایند:

«روی محمد بن الفرج و علی بن مهزیار عن الهادی(علیه السلام): انّه قال: اُمّی عَارفَة بِحَقی و هِی مِنْ اَهلِ الجَنة لایقْرَبُها شَیطانُ ماردٌ و لاینالُها کَیدُ جَبارٍ عِنیدَ وَ هِی مَکلؤة و بِعَینِ الله اَلَتی لاتَنامُ ولا تَتَفلَّتُ عَنْ اُمّهاتِ الصِّدِیقین و الصالِحین[7]؛ مادرم، به حق من عارف و اهل بهشت بود، شیطان سرکش به او نزدیک نمی شد و مکر ستمگر لجوج به او نمی رسید، در پناه چشم همیشه بیدار خدا بوده و در ردیف مادران انسان های صدیق و صالح قرار داشت».

2. داشتن الگو و سرمشق مناسب

از منظر امام هادی(علیه السلام)، وقتی کودک متولد می شود، استعداد فطری و آمادگی ذاتی برای یادگیری و تربیت را دارد و می بایست یک الگوی تربیتی صحیح را برای او ایجاد کرد تا از مشاهده رفتار آنان، به ویژه از والدین، الگو گیرد و از آنان تبعیت کند و اگر چنین الگویی فرا روی فرزند نباشد، مسلماً تربیت او دچار انحراف خواهد شد. امام هادی(علیه السلام) در مرحله اول، قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) را به عنوان بالاترین الگوی تربیتی معرفی می کند و چنین می فرماید:

«... فَاوَّلَ خیر یعَرفُ تَحقیقه مِنَ الکِتابَ و تَصدیقه و التماسِ شَهادته علیه خبرٌ وَرَدَ عَنْ رسول الله(صلی الله علیه وآله) وَ وُجِدَ بموافِقَة الکتاب و تَصدیقَهِ بَحیثُ لا تخالفه أقاویلهم حیثُ قال(صلی الله علیه وآله): انّی مُخلِفُ فیکُم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لَن تضلّوا ما تمسّکتم بهما و اَنَّهُما لَنْ یفتِرقا حَتَّی یردا عَلَی الحوض؛ فلَمَا وَجْدنا شواهد هذا الحدیثَ فی کتاب الله نَصاً مِثلَ قوله جلَّ و َعَزَّ )اِنَّما ولیکُم الله وَ رَسُوله و الَّذینَ امَنوُا الذینَ یقیمون الصلاة و یؤتونَ الزکاة و هُم راکِعونَ وَ من یتَوَلَ الله و رَسوُلَه وَ الذینَ آمنوا فِاِنَّ حزب الله هُم الغالبونَ ....(؛[8] نخستین خبری که حقانیت و صدق آن از قرآن به دست می اید و می توان کتاب خدا را بر آن گواه گرفت، حدیثی است که بر طبق کتاب خدا و پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است و اختلاف کلمه ای در آن نیست که فرمود: من در میان شما دو چیز گران بها می گذارم: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم را که هر گاه به آن تمسّک جویید، گمراه نمی شوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، و ما چون شواهد صدق این حدیث را به صراحت در قرآن می یابیم که می فرماید: ولی و صاحب اختیار شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردند ؛ همان کسانی که نماز را به پا می دارند و زکات را در حال رکوع می پردازند و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که به او ایمان آوردند(اهل بیت(علیهم السلام) را ولی خود بگیرد، پیروز است؛ زیرا حزب خدا پیروز و سعادتمند است».

امام هادی(علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره، ائمه معصوم را به عنوان بهترین سرمشق های انسان های هدایت جو می داند و چنین می فرماید:

«السلام علی ائمة الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التُّقُی و ذَوی النُّهی و اولی الحجی و کَهف الوری و وَرثَة الانبیاء و المَثَل الاعَلی و الدَعوَةَ الحسنی و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخرة و الاولی...؛[9]سلام بر پیشوایان هدایت و چراغ های ظلمت و نشانه های پرهیزکاری و صاحبان خرد و دارندگان عقل و پناه مردم و وارثان انبیا و نمونه و سرمشق برتر و دعوت کنندگان نیکو و محبت های خدا بر اهل دنیا و آخرت و سرای نخستین».

امام هادی(علیه السلام) سرپیچی از الگوهای هدایت و نداشتن سرمشق جامع را موجب هلاکت و نابودی انسان معرفی می کند و چنین می فرماید:

«من اتاکم نجی ..وَ مَن یأتِکم هَلَکَ وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُم و فاز مَنْ تَمسَّکَ بِکُم...؛[10] هر کس به سوی شما اهل بیت(علیهم السلام) بیاید، نجات می یابد، هر کس از شما دوری کند، هلاک می شود...، و هر کس از شما جدا شود به ضلالت سوق داده شود، هر کس به شیوه و راه شما تمسّک جوید، به فلاح و رستگاری می رسد».

3. روش تمرین، تکرار و عادت دادن عملی

از شیوه های دیگر تربیتی امام هادی(علیه السلام) این بود که آن حضرت سعی می کرد افراد را به رفتار پسندیده، ایجاد نظم و انضباط در زندگی تسلط بر نفس عادت دهد و با اجرای برنامه های مستمر همراه با تمرین و تکرار، رفتار های شایسته را به صورت ملکه در راه و رسم زندگی فردی و اجتماعی افراد به منصه ظهور درآورد. به تعبیر دیگر، امام هادی(علیه السلام)، با تکرار کارهای شایسته همچون: نماز، روزه، صدقه، امر به معروف و نهی از منکر و... ، قصد داشت چنین کردارهایی را جزء لاینفک زندگی افراد جامعه، قرار دهد؛ چنان که در مورد این شیوه تربیت آن حضرت چنین می خوانیم:

«عن علی بن ابراهیم عن یحیی بن عبدالرحمن بن خاقان قال رایتَ اباالحسن الثالث(علیه السلام) سَجَدَ سَجدة الشُکر، فاَفتَرَش ذِراعیه فالصَقَ جُؤجُؤه و بَطُنه بالارض فَسألَتُه عَنَ ذلک فقال(علیه السلام) کَذا نُحِبُّ...؛[11] یحیی بن عبدالرحمن می گوید: امام هادی(علیه السلام) را دیدم که سجده شکر انجام می داد و دو ساعد دست خود را پهن کرده و سینه و شکم خود را به زمین چسبانده بود. در این باره از او سؤال کردم، فرمود: این گونه دوست داریم».

امام هادی(علیه السلام)، برای تربیت صحیح، افراد را به تکرار و مداومت بر اعمال خوب تشویق می کردند؛ چنان که در روایتی چنین آمده است که:

«عن محمد بن ریان قال: کتَبتُ الی اباالحسن الثالث(علیه السلام) ، اسألُه اِنْ یعلِمَنی دعاءً لِلشدائِدِ والنوازلُ و المهمّات و قضاء حوائج الدُنیا و الاخرة و اَن یخُصَّنی کما خَصَّ آباءَهُ موالیهم . فَکَتَب اِلی الزم الاستغفارَ...؛[12] محمد بن ریان می گوید: به امام هادی(علیه السلام) نامه نوشتم و از او خواستم که برای سختی ها و حوادث و حوایج مهم و برآوردن حاجات دنیا و آخرت، دعایی به من بیاموزد؛ همان گونه که پدران بزرگوار او به شیعیان خود می آموختند. امام در پاسخ نوشت: ملازم استغفار باش و بر آن مداومت کن».

یا در مورد تربیت عملی آن حضرت چنین آمده است که:«کافور خادم می گوید: امام هادی(علیه السلام) به من فرمود: فلان سطل را در فلان جا قرار بده تا با آن برای نماز وضو بگیرم و مرا از پی کاری فرستاد و فرمود: چون برگشتی این کار را انجام بده تا چون برای نماز برخاستم، آماده باشد، ولی من فراموش کردم. شب سردی بود، امام با ناراحتی مرا صدا زد، با خود گفتم: انالله، چگونه بگویم فراموش کردم... . با ترس خدمت حضرت رسیدم، فرمودند: تو مگر عادت مرا نمی دانی که من جز با آب سرد وضو نمی گیرم؟ اما تو آب را برایم گرم کرده ای و در سطل ریخته ای. عرض کردم: سرورم! سوگند به خدا، نه سطل را آنجا گذاشتم و نه آب را. حضرت فرمودند: الحمدلله. سوگند به خدا، ما نه آسان گرفتنی را ترک کرده ایم و نه هدیه ای را پس داده ایم. سپاس خدا را که ما را از بندگان مطیع خود قرار داد و برای کمک به بندگانش، توفیق عطا کرد...».[13]

4. روش موعظه و نصیحت

چون که انسان فراموشکار است و گاهی از نتیجه و حاصل کار ها غافل می شود، باید با موعظه و نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر، او را متذکر وظایف خود کرد و و به او هشدار داد که نتیجه عمل او چه خواهد شد و این یکی از شیوه های تربیتی امام هادی(علیه السلام) برای تربیت افراد بود. آن حضرت همیشه افراد جامعه را با بیان نورانی و الهی خویش موعظه و نصیحت می فرمود و آنان را متحوّل و متذکّر می ساخت؛ چنان که در روایت آمده است:

«بریحه عباسی، پیشنماز دستگاه خلافت در مکه و مدینه، در حضور متوکل عباسی، از شخصیت امام هادی(علیه السلام) و خطر او در میان شیعیان به شدت انتقاد کرد و از خلیفه خواست که او را از مدینه تبعید سازند و همین گونه هم شد. هنگامی که امام هادی(علیه السلام) را از مدینه به سمت سامرا می بردند، بریحه با امام همراه بود و به حضرت چنین گفت: تو خود می دانی که عامل تبعید تو (به سامرا) من بودم. با سوگند های محکم و استوار قسم می خورم که اگر شکایت مرا نزد امیرالمؤمنین یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری، تمامی درختانت را (در مدینه) آتش می زنم و بردگان و خدمتکارانت را می کشم و چشمه های مزرعه های تو را کور خواهم کرد و بدان که این کار ها را می کنم. امام هادی(علیه السلام) متوجه او شد و در مقام موعظه و نصیحت به او چنین فرمود: نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من شکایت تو را که بر خدا عرضه کردم، نزد بندگانش نخواهم برد. بریحه چون این سخنان حکیمانة و موعظه آمیز امام را شنید، به دامان حضرت افتاد و با تضرع و انابه تقاضای بخشودن کرد. امام نیز در جواب فرمود تو را بخشیدم».[14]

نویسنده:غلامرضا صالحی

پی نوشت ها:

[1] . نساء / 59.

[2] . ر.ک: مربیان بزرگ، ترجمة غلامحسین شکوهی، ص258.

[3] . تعلیم و تربیت اسلامی، شهید مطهری، ص33.

[4] . اصول و روش های تربیت در اسلام، سید احمد احمدی، نشر جهاد دانشگاهی، ص149.

[5] . تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق، ص139 و166.

[6] . بحار الانوار، ج50، ص123.

[7] . دلائل الامامة، ص410، ح369.

[8] . بحارالانوار، ج50، ص20.

[9] . مفاتیح الجنان، دعای جامعة کبیره.

[10] . همان.

[11] . الاستبصار، ج1،ص347.

[12] . بحارالانوار، ج93،ص283.

[13] .همان، ج50، ص126، ح4.

[14] . ر.ک: اثبات الوصیة، مسعودی، ص 196 و 197 و454.

منبع: ماهنامه کوثر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد